مسيحيت به سه فرقة بزرگ: كاتوليك، ارتدكس و پروتستان، نيز فرقههاي كوچكتري تقسيم شده كه اولين تجزية آن تشكيل كليساي ارتدكس است .
ارتدوكس: لفظ اوتدوكس يوناني و به معناي درست اعتقاد است و مخصوصاً در مورد پيروان ايمان مسيحي طبق اعتقاد نامهها و اعتراف نامههاي فرقههاي بزرگ مسيحي به كار ميرود، ولي به عنوان وصف خاص، به پيروان كليساي اوتدوكس شرقي اطلاق ميگردد. كليساي اوتدوكس ؛ يعني جامعة مسيحيت سنتي و مستقيم العقيده.
كاتوليك: كاتوليك به معناي كلي و عموي است و در اصطلاح ديني مسيحي، در مورد كليساي عام و جامع گفته ميشود ؛ نيز در مورد كليساي منشعب نشدة قديم و كليساي غربي منشعب شده. كليساي منشعب شده شرقي به نام ارتدوكس و منشعب شده غربي به نام كاتوليك شناخته شده است.
آغاز و عوامل انشقاق : در آغاز كه كليسا به دو بخش ارتدوكس و كاتوليك تقسيم شد، به دو جهت بود:
الف ـ عامل سياسي ـ اجتماعي : به نوشتة جان نالس:
"اثر مستقيم فتوحات مسلمانان يك نتيجة عمده به بار آورد ؛ يعني كليسا را به دو قسمت تجزيه كرد. امپراتور ائو سوم، در قسطنطنيه، پس از آن كه لشكر مجاهدين عرب را در كنار يوسفور شكست فاحش داد، براي جلوگيري از خطر نفوذ تعاليم اسلام به بعضي اصطلاحات مذهبي مصمم شد و از اين سبب پاپ گرگوريوس دوم را ناراضي ساخت .
امپراتور ملاحظه نمود كه اسلاميان و حتي بعضي از خود مسيحيان كليسا را در معرف انتقاد قرار دادهاند و احترام به حد پرستش را كه نسبت به تصاوير و تماثيل مقدس در نمازخانهها معمول ميشود، نوعي از بت پرستي ميشمارند. از اين رو در سال 726 ميلادي فرماني صادر كرد و نصب تصاوير را در كليساها قدغن فرمود. اين اولين قدمي است كه در طريقة صورت شكني در عالم مسيحيت به ظهور پيوست، ولي اين عمل واكنش شديدي، هم در مشرق و هم در مغرب، به وجود آورد. در مشرق امپراتور با نيروي نظامي فرمان خود را اجرا كرد، ولي در شهر رم به واسطة بعد مسافت از اجرا و حكم قيصر سرباز زدند و پاپ جلسة شوراي مذهبي تشكيل داد و فتوايي صادر كرد كه هر كس بر خلاف احترام صورت و تمثال، در كليسا باشد، از جرگة اهل ايمان خارج است و در حقيقت پاپ امپراتور را تكفير كرد. امپراتور در برابر اين عمل براي تنبيه پاپ ناحية سيسيل در جنوب ايتاليا را از حوزة حكومت پاپ خارج ساخت و تحت امر بطرك[35] يونان قرارداد. شمال ايتاليا در آن وقت به تصرف قبايل "لومبارد" درآمده بود و آنها تهية حمله و فتح شهر رم را ميديدند. از اين رو پاپ وضع مشكل و خطرناكي پيدا كرد و ناگزير از شارل مارتر كه در فرانسه لشكر اسلام را شكست داده و شهرت و قدرتي عظيم پيدا كرده بود، استمرار جست... اين پادشاه، شارلماني، كه نسبت به كليسا نهايت احترام را رعايت ميكرد، اول سال 800 ميلاديژ به رم آمد و در روز عيد ميلاد مسيح، پاپ لئوسوم تاج امپراتوري را بر سر او نهاده و از آن پس امپراتور مقدس اعلام گرديد. اين واقعه در حقيقت آغاز انفصال عالم مسيحيت به دو قسمت بود، و چند سال بعد از آن امپراتور روم شرقي (قسطنطنيه) ملقب به لئو پنجم اين لقب "مقدس" را براي شارلماني شناخت و از آن زمان رسماً امپراتوري روم (و با لمال كليساي رم) به دو قسمت شرقي و غربي منقسم گرديد."
ب ـ عامل اعتقادي: جان پس دربارة اختلافات اعتقادي بين عالمان كليسا مينويسد:
"آوگوستينوس اصلي را تعليم داد كه روح القدس هم از آب و هم از دين متساويا منبعث ميشود. در سال 589 ميلادي شورايي از زعماي كليسا در اسپانيا تشكيل گرديد و متن اين اصل را در اعتقاد نامة آتاناسيوسي تحت عنوان و كلمة "فيليوك"؛ يعني ابن گنجانيدند و اضافه كردن. متكلمان و لاهوتيان كليساي شرق بر اين عمل اعتراض كردند و گفتند: الحاق اين كلمه به معناي نفي مصدريت مطلق از ذات باري تعالي است و در حقيت انكار قدرت كامل الاهي ميباشد، ولي پيشوايان كليساي غرب در مبدأ "فيليوك" همچنان ايستادگي نمودند. اين كشمكش كلامي چندين قرن بين دو كليسا معركه و جدالي شديد بر پا ساخت تا آن كه عاقبت در سال 876 شورايي از روحانيان در شهر قسطنطنيه تشكيل شد، و پاپ را به دو دليل، يكي فعاليت سياسي و ديگر علاقهمندي به اصل فيليوك، محكوم به خطا ساخت. اين فتوا در واقع حق حكومت مطلق بر كليسا را از پاپ سلب كرد. بالاخره جدايي و انفصال نهايي قطعي بين دو كليسا در سال 1054 ميلادي به وقوع پيوست. در آن سال پاپ روم بطرك قسطنطنيه را تكفير كرد. بطرك نيز پاپ را ملحه دانست و از آن سال دو شاخة كليساي كاتوليك (و ارتدوكس) هر يك راه ديگري براي خود پيش گرفتند و استقلال يافتند".[۱]
تفاوت بين ارتدوكس و كاتوليكها: مسيحيان به تثليث معتقدند (اب، ابن و روح القدس)
* از نظر ارتدوكس روح القدس ناشي از پدر است، اما كاتوليكها ميگويند: ناشي از پسر است.[۲]
* كاتوليكها برزخ، برائت از گمراهي و عدم امكان اشتباه پاس را قبول دارند، ولي ارتدوكسها قبول ندارند .
* روحانيان ارتدوكسها ازدواج را بر خود حرام نميدانند، ولي روحانيان كاتوليك حرام ميدانند.
* زبان مقدس نزد ارتدوكسها زبان يوناني است و مراسم عبادي را به اين زبان به جا ميآورند. ولي كاتوليكها به زبان لاتيني .
* رئيس روحاني فرقة ارتدوكس را بطريق"(خليفه)وليرئيسفرقةكاتوليكهارا"پاپ"خوانند.
* شكل كليساهاي ارتدوكس چهار گوش است و در دو سطح قرار دارد. قسمت مرتفع آن محل اولياي دين و به منزلة آسمان و قسمت پايين محل اجتماع پيروان و به منزلة زمين است، ولي در كليساهاي كاتوليك اين ويژگي وجود ندارد.[۳]
* در كليساهاي ارتدوكس تصاوير عيسي و مريم و قديسيان نقش بسته است و نزد اين فرقه مقدسند، اما در كليساهاي كاتوليك از اينها خبري نيست و مقدس نيستند.[۴]
پروتستان : پروتستان به معناي معترض است. كليساي پروتستان به جهت اعتراض به عملكرد ناصواب متصديان كليساهاي كاتوليك از جمله خريد و فروش گناه و بهشت و عفونامههاي پدران روحاني، به وجود آمد. توماس ميشل كه خود كشيش مسيحي معاصر است در اين باره مينويسد: "در حالي كه بسياري از كارگزاران كليسا مردم را به اصلاح دين فرا ميخواندند، جريان بخششنامهها مانند توپ صدا كرد، و ايجاد شكاف در كليساي غربي را قطعي نمود. قضيه از اين قرار بود كه شماري از واعظان پرشور مناطق مختلف، اروپا را زير پا گذاشتند و در همه جا اعلام كردند كه هر مؤمني ميتواند با پرداخت مقداري پول به كليسا خود را از مجازات باز خريد كند و نجات دهد. در اين هنگام "مارتين لوتر" (م. 1546) قيام كرد و در سال 1517 اعلاميهاي مشتمل بر 95 مادة پيشنهادي انتشار داد. برخي از پيشنهادهاي او از نظر ايمان كاتوليك مردود و غير قابل قبول بود، ولي چيزهاي تازهاي نيز ميان آنها وجود داشت، از جمله:
ـ نجات فقط از راه ايمان به دست ميآيد.
ـ كتاب مقدس تنها منبع ايمان مسيحي است .
ـ نبايد معتقد بود كه عشاي رباني قرباني است .
ـ رهبانيت و نذر كردن براي آن باطل است .
ـ افراد غير روحاني بايد نقش مهمتري در مراسم عبادي و رهبري ديني داشته باشند.
ـ كليساهاي محلي بايد از كليساي روح مستقل شوند...
ـ رد برخي از اعمال كاتوليكي مانند اعتراف به گناه .
ـ بايد با كارهاي غير قانوني مانند "بخشش نامهها" و فروش مناصب روحاني برخورد شود.
لوتر درصدد بود كليسا را طبق تعاليم اصلي كتاب مقدس اصلاح كند (و به اين دليل نهضت وي را "اصلاح انجيلي" ناميدهاند).[40]
تفاوت بين پروتستان و كاتوليكها:
* پروتستانهاباقدرتالهيپاپمخالفتميكنندوبرخلاف آنان براي پاپ عصمت قائل نيستند .
* در امور تشكيلات كليسا دموكراسي را رعايت ميكنند.
* برخلاف كاتوليكها ميگويند: مؤمنان براي ارتباط با خدا احتياج به روحانيان ندارند.
* كشيشان فرقة پروتستان ازدواج را بر خود حرام نميدانند؛ به خلاف كاتوليكها .
* اعتراف به گناه نزد پروتستانها واجب نيست .
* اساس شريعت نزد پروتستانها كتاب موركس است، نه بيانيههاي كليسا، ولي نزد كاتوليكها شريعت از بيانيههاي شورايها و فتاواي روحانيان نيز اخذ ميشود.
* اينها به برزخ عقيده ندارند، نيز به باكره بودن حضرت مريم معتقد نيستند.[۵]
[۶] به رئيس و روحاني فرقة ارتدوكس، بطرك يا بطريق گفته مي شود؛ از آن در فارسي به خليفه (شوري سر خليفه گري) ياد مي گردد.
[۱] همان، ص 647.
[۲] تاريخ اديان و مذاهب جهان، مبلغي، عبدالله، ج 2، ص 784.
[۳] همان، ص 790.
[۴] جان ناس، همان،ص 649.
[۵] توماس ميشل، كلام مسيحي، مترجم حسين توفيقي، ص 108 و 109.
[۶] مبلغي، همان، ص
پرسش:
ارامنه منتسب به کدام یک از فرقههای سهگانه مسیحیت (ارتدکس، پروتستان، کاتولیک) میباشند؟
پاسخ:
ارامنه و ارمنستاننام «ارمنستان» منشعب از زبان آرامی عربی و به معنی مملکت «آرمنها» است و علّت اینکه مهاجران بینالنهرین در دامنههای جبال قفقاز بدین نام خوانده شدهاند، بنا به گفتة مورخان این است که «هایک» HAIK نخستین پیشوای این قوم چهار پسر داشت که نام چهارمین آنها «آرمناک» بود و ارامنه را منسوب به آرمناک میدانند. هائیستان HAISSTAN یا «هائیاسان» نیز که از نام «هایک» و از کلمة «های»، به معنای ارمنی گرفته شده، نامی است که ارمنستان قدیم را بدان مینامیدند.(1)
موقعیت تاریخی و جغرافیایی ارامنهدر فلات ایران سرزمینی به نام «آراراتوا» بود که بعدها یکی دیگر از نژادهای آریائی به نام «ارمن» وارد این سرزمین شدند و با سایر قوم ها متحد شدند و ملّت واحدی را تشکیل داده و «ارمنستان» را به وجود آوردند.(2) قوم ارمن از تیرههای بزرگ و رزمنده اقوام مهاجر آریایی است، که در آسیای صغیر، بینالنهرین و سرزمینهای شمالی سکنی گزیده و نزدیکترین قوم آریایی به ایرانیان با همگونی و همانندی ژرف در ریشههای نژادی، زبانی، فرهنگی و سیاسی میباشد که قدمت این خویشاوندی به 558 سال پیش از میلاد مسیح میرسد.(3)
زبان و خط ارامنهتا پیش از ابداع و ترویج الفبای ارمنی در قرن پنجم میلادی توسط «مسروپ ماشتوتس» MESROP MASHTOTS ، زبان فارسی (و یونانی) زبان فرهنگی، سیاسی و کلیسایی ارمنیان بود. امّا زنجیر این وحدت در زبان و مذهب، در عصر ساسانیان گسسته شد.(4)
زبان ارمنی با وجود یکی بودن ریشهاش با زبان فارسی زیاد مختلط شده است.(5)
مذهب ارامنهمذهب قوم ارمنی مانند سایر اقوام آن زمان، بر پرستش طبیعت استوار بود. آنان نیز مانند پارسیان قدیم «آب» ، «آتش» و «شب و روز» یعنی نور و تاریکی را مقدس میداشتند و جالب اینکه بسیاری از این معتقدات، پس از پیدایش مسیح و گرایش ارامنه به مسیحیت همچنان باقی مانده و هنوز هم ارامنه با شور و علاقه این مراسم را برگزار میکنند.(6)
ارمنستان (جنوب شرقی دریای سیاه) قبل از همه به دین مسیح درآمد. مبلّغ رومی به نام «گریگور» آن دین را در آن دیار ترویج کرد و مذاهب زرتشتی و مهرپرستی در آنجا منسوخ گردید. ... ارامنه در اصول عقاید، برخلاف کلیسای کاتولیک بوده و تابع کلیسای سریانی هستند و از فرقه مونوفیزیتها(7) به شمار میآیند و با کلیسای کاتولیک از آن جهت فرق دارند که برای عیسی ـ علیه السّلام ـ جنبة بشریت قائل نشده و گفتهاند که حقیقت او صرفاً الهی است و عنصر بشری وی در الوهیت وی مستهلک و محو شده است، و همچنین بعضی مبادی و رسوم کاتولیکها را منکرند.(8)
... مسیحیت گرچه از جهت تبعیت از پاپ و تعالیم کلیسا و عدم تبعیت از آن، به سه قسمت و مذهب مهمّ: کاتولیک، ارتدکس و پروتستانت تقسیم میشود، ولی از لحاظ اختلاف و تضادّ عقائد و آراء در کیفیت تشریح (تثلیث) تجسم، حلول ،اناجیل، رسائل، گناه اوّلیه، مسئلة فداء، غفران، حد و تفویض، برزخ و اعمال و مسائل دیگر به فرق و مذاهب زیاد و کلیساهای گوناگون تقسیم میشوند و هر فرقهای، دیگری را مرتد و کافر خوانده، جنگها و خونریزیهای بیشمار در هر گوشه و کنار به راه میاندازند.(9) لذا ارامنه نیز به خاطر مسائل فوق الذکر ، خود فرقهای از فرقة مسیحیت به شمار میآیند و نمیتوان آن ها را پیروان یکی از فرقههای سهگانه فوق به شمار آورد.
آداب و رسوم
الف ) جشنها و اعیاد ارامنه: در بین ارامنه مراسمی مانند: نذری دادن در طول سال با ذبح گوسفندی و یا پنج روز، روزه در طول سال و همچنین مراسم هاقورتوم Haghor Toom که به منظور تطهیر (گناهان) گناه کاران برگزار میشود.(10)
نخستین و بزرگ ترین عید ارامنه پس از گرویدن به مسیحیت ـ روز تولد مسیح ـ است.(11) در زمانهای گذشته سنّتها و جشنهای دو ملّت (ارمنه و پارس ها) مشترک بودند. هر دو ملّت به آتش و آفتاب به «آرامازد» (اهورامزدا) «آناهید» (آناهیتا) «واهاگن» (خدای قدرت) و ... اعتقاد داشتند.(12)
در طول سال سه عید دیگر هم دارند و این سه عید آسانسیون (عروج و صعود مسیح)Ascension و انونسیاسیون Annonciation (عید اِعلام و اِخبار و آن روزی است که جبرئیل ـ علیه السّلام ـ تجسم روح را به حضرت مریم ـ سلام الله علیها ـ بشارت میدهد و عید سنّت ژرژ، که مخصوصاً در این عید آخری ارامنه عبادت و ریاضت فوق العادهای را به عمل میآوردند، بعضیها سه روز و بعضیها پنج روز متوالی هیچ نمیخوردند.(13
ب ) غسل تعمید: وقتی نوزاد از مادر متولد شد، ... پس از یک هفته تا ده روز، نوزاد را برای «غسل تعمید» به کلیسا میبرند ... کشیش آبی را که در جام مقدسی است... بر روی نوزاد میپاشد ... مسیحیان آن قدر برای این غسل اهمیّت قائلند که میگویند: تا کودک را غسل تعمید ندهند، مسیحی نیست.(14)
فرق مذهبی ارامنه ... پس از نشر مسیحیت در میان ارامنه و پیدایش فرق گوناگون در این مذهب، گروهی از ارامنه نیز به این فرقهها پیوستند. «گریگوریان»ها اکثریت ارامنة ایران را تشکیل میهند، هماکنون پنج فرقة دیگر نیز در ایران (و فرقههای دیگری در کشورهای دیگر) به سر میبرند که گرچه همه ارمنی و همگان پیرو حضرت مسیح ـ علیه السّلام ـ هستند، امّا از نظر معتقدات و آداب و رسوم مذهبی اختلافات زیادی با هم دارند:
1. ارامنة کاتولیک: که مانند سایر کاتولیکهای جهان تابع پاپ و دربار واتیکان هستند.
2. ارامنة گریگوری: تابع گریگور بوده و اکثریت ارامنة ایران و (ارمنستان) را تشکیل می دهند ... گریگورینها اکنون از کاتولیکوس اعظم «فورن اوّل» که مقر او در لبنان است، پیروی میکنند. لقب کاتولیکوس «اجمیازین» میباشد. ضمناً باید گفت که فقط گریگورینهای مقیم ارمنستان از «اجمیازین» پیروی نمیکنند.
3. ارامنة ارتدکس: که بیشتر آنها در آذربایجان سکونت دارند و مذهب شان چون سایر مسیحیان ارتدکس جهان است. در حال حاضر تعداد این دسته از ارامنه بسیار ناچیز است.(15) که شمار آنان را در حدود بیست هزار نفر تخمین میزنند که در تبریز 9 هزار نفر، ارومیه هزار نفر، مراغه و میاندوآب و مهاباد و دهات اطراف هزار نفر و دهات ارسباران هزار نفر، سکونت دارند.(16)
4. ارامنة شنبهدار: که به جای روز یکشنبه، روز شنبه را تعطیل میگیرند، بنای این عقیده را عدّهای از کشیشان آمریکایی نهادند و معتقد بودند که چون حضرت مسیح ـ علیه السّلام ـ تعطیل روز شنبه را منع نکرده است، لذا بایستی همان روز را تعطیل کرد. در ایران «شنبهدار» ها تشکیلات وسیعی دارند ...
5. ارامنة کرملیت: کرملیتها شعبهای از فرقة کاتولیکها هستند که اولین گروه کشیشان آنها در سال 1625 میلادی از کرمل به ایران آمده و در میان ارامنه به تبلیغ پرداختند و پیروانی هم پیدا کردند. ولی اکنون تعداد آنها بسیار کم است و کلیسای به خصوصی هم ندارند.
6. ارامنة پروتستان: تشکیل شعبة «ارامنة پروتستان» در ایران از جمله فعالیتهای مذهبی آمریکائیان میباشد که از سال ها قبل آغاز گردیده و نتیجة مطلوبی نیز به دست مبلّغین آمریکائی داده است.(17)
از بیان مطالب گذشته روشن گردید که:
1. ارامنه مانند سایر اقوام دیگر، مذهب و آداب و رسوم مخصوص به خود دارند.
2. این قوم نیز دارای شعبات و فرق متعددی میباشد و منسوب به یک مذهب خاصّی نیستند.
3. بعضی از فرقههای ارامنه منسوب به مذاهب سه گانة مسیحیت میباشند و تابع کلیسای آنها هستند: مانند ارامنه، کاتولیک، ارامنة ارتدکس و ارامنة پروتستان. ولی بقیة فرقهها اختلافات عقیدتی عمدهای با مذاهب دیگر دارند، مانند : شنبهدارها، کرملیتها و به خصوص گریگورینها ( که در باب الوهیت تام مسیح اختلاف اساسی با کاتولیکها دارند.)
نرم افزار پاسخ
پاورقی:
1. رائین، اسماعیل، ایرانیان ارمنی، تهران، امیرکبیر،1356ش، ص6.
2. همان، ص 5.
3. گروهی از نویسندگان. سروش، تهران، صدا و سیما، 1358ش، ش4، ص37.
4. ر.ک:همان، ش3.
5. ر.ک: همان، ش 1، ص 65.
6. ایرانیان ارمنی، ص 7.
7. Monophysites
8. دهقانی، علی، سرزمین زرتشت اوضاع ...، تهران، ابن سینا،1348 ش، ص68ـ65.
9. مرندی، بنی حسین، حاج سیدصادق، ادیان و مذاهب جهان، قم، 1372 ش، ص1032.
10. ر.ک: سروش، ش1، ص 59 ـ 57 .
11. همان.
12. همان، ش4، ص37.
13. تاورینه، ژان باتیست، سفرنامة تاورینه، تأیید سنایی، تهران،1369 ش، ج4، ص431 .
14. ایرانیان ارمنی، تهران، امیرکبیر،1356 ش، ص65.
15. ر.ک: سروش، ش 3، ص 72.
16. سرزمین زرتشت اوضاع ... ص 66.
17. ایرانیان ارمنی، ص 72.