دات نت نیوک
اخبار
  • جزییات مطلب
  • تصاویر پیوست
  • ارسال نظر

بازگشت به دبیرستان

بازگشت به دبیرستان

دبيرستان نمونه حاج كاظمي اراك؛مهر امسال بيست و نهمين دوره دانش آموزان را در خود مي پذيرد؛و ما كه سومين دوره بوديم؛انگار كه خيلي قديمي هستيم.
سال پيش،به همت جمعي از هم مدرسه اي هاي خوب و پر انرژي كه در دوره هاي بعدي ما بودند؛در فضاي تلگرام گروهي راه افتاد و يكي يكي فرزندان اين مدرسه خوب به آن اضافه شدند.
از همه جاي ايران و دنيا؛همكلاسي ها و هم مدرسه اي ها به هم پيوستند و يك عالمه شادي و لذت دوران نوجواني و جواني در اين گروه ياد آوري شد.
از ابتكارات آقاي خليلي -مدير گروه بچه هاي نمونه حاج كاظمي-در كنار اداره گروه اين بود كه مصاحبه هايي ترتيب مي داد كه قديمي تر ها از آن روزهاي مدرسه مي گفتند و از امروزشان...
اينجا به سهم خودم نقش موثر جناب آقاي عطاري مدير دبيرستان و جناب آقاي حاج كاظمي،خير مدرسه سازي كه هزينه هاي زيادي صرف ساخت و تجهيز مدرسه مان نمودند،را در اثربخشي آموزشي فرهنگي مدرسه و تربيت هزاران دانش آموز ، مي ستايم.

شما را به خواندن اين مصاحبه كه به نحوي توصيفي از احسان شريفي در يك بازه زماني بيست و پنجساله است دعوت مي نمايم:



1.    سلام آقای شریفی لطف کنید خودتان بطور کامل معرفی کنید و چگونگی ورود و سال ورود خود به دبیرستان نمونه حاج کاظمی را بفرمائید و همچنین از اصالت خود بگویید آیا کاملا اراکی هستید؟ الآن ساکن کدام شهر هستید.
سلام خدمت همه دوستان و هم کلاسی ها و هم مدرسه ای های عزیز
ابتدا تشکر خاص می کنم از آقای خلیلی ، که اگر چه ندیدمشون -آقای خلیلی زمانی وارد مدرسه شده بودند که من دیپلمم را گرفته بودم-اما خیلی لطف دارند.
بنده متولد مهر 1355 هستم،و ورودی سال 1369 به دبیرستان حاج کاظمی،البته قبل از اون در مدرسه راهنمایی نمونه شهید فهمیده درس می خوندم.ما اولین دوره مدرسه راهنمایی نمونه بودیم.ابتدا مدرسه راهنمایی حکمت 2 ،که لب رودخونه خشکه اراک!! هست می رفتیم بعد آزمون مدارس تیزهوشان و نمونه گرفتند.یعنی عملا اولین دوره مدارس تیزهوشان و نمونه ،در وسط سال تحصیلی 1366 در اراک شکل گرفت.
در مورد اصالت،عجب سوال سختی...تا حد پدر بزرگ و مادر بزرگ در اراک بوده اند، پیشتر از آن ، به تهران، قم ، کن(تهران) و آستانه بر می گرده. خانواده های بزرگ شریفی ، جواهری، فدائی،  پدر بزرگان و مادر بزرگان بنده هستند. روح همه آنها شاد.
الان هم حدود بیست سال ،یعنی از سالی که دانشگاه قبول شدم تهران هستم

 

2.    جناب شریفی از دوره دبیرستان بفرمائید ، چه رشته ای درس خواندید؟ چند نفر از معلم های آن دوره را که با مصاحبه قبل تکراری نباشد، نام ببرید.(حتی المقدور)

ما دوره سوم دبیرستان  بودیم،به عبارتی اولین  دوره ای بودیم که توی همین ساختمان، فعلی مدرسه، سال تحصیلی رو آغاز کردیم، رشته ریاضی و فیزیک بودم.
البته ذکر خیر همه معلمین عزیز تقریبا  شده، بهتره که ابتدا یادی بکنم ، از معلمین فقیدمون، به ویژه جناب آقای دکتر مقامی، که هیچوقت ما ها رو فراموش نکردند روحشون شاد. بعد هم  جناب آقای بنی جمالی و جناب آقای مرندی و جناب آقای میثمی (جبراول)و...البته مرحوم جناب آقای قاضی زاده معلم رسمی من نبودند ولی در مدرسه تدریس داشتند، که بسیار شخصیت ارزشمندی بودند.  و اگه کسی رو فراموش کردم لطفا بهم بفرمایید.خدا همه شون رو رحمت کنه. ان شاءالله.
شایسته است اینجا یادآوری خوبی از سایر معلمین رو هم داشته باشم، به ویژه افرادی که نامشان کمتر توسط دوستان در گروه تلگرامی مدرسه برده شده ، آقای شریف( معلم تاریخ معاصر ؛که خودشون جنگ دوم جهانی رو یادشون بود و از اشغال اراک می گفتند و منورهایی که بالای شهر زده می شد،)آقای فریور(عربی سوم)،آقای گنجی(زیست اول)،آقای آموزنده( مثلثات سوم و دوم)وآقای تولابی!(ریاضی جدید چهارم).خدا همه شون رو حفظ بکنه ان شاءالله. بدون تردید جناب آقای عطاری نقش کلیدی در مدرسه داشتند. همه ما مدیون ایشون هستیم.

 


3.    با توجه به اینکه شما از دوره های اول دبیرستان هستید از حال و هوای آن دوره و امکانات آموزشی و ورزشی آن موقع مطالبی را بیان کنید. آیا امکانات در حد مطلوب بود؟

اون موقع ، هنوز خط اتوبوسرانی اراک راه نیفتاده بود،البته اینو به کسی نگید!!!حدود 200 متر به میدان حافظیه هم دیگه خیابان خاکی میشد، حکایتی بود.ما معمولا با دوچرخه می آمدیم.منزل ما میدان شریعتی بود ؛ تقریبا روزی 15 کیلومتر رفت و برگشت ما می شد. مسیر رفتمون چون سرازیری بود یک ربع طول می کشید ، اما امان از میسر برگشت. به طور متوسط 45 دقیقه.همون روزهای اول هم ، بعد از امام زاده (عباس آباد)در مسیر برگشت ، یک مسافر کش از عقب به دوچرخه من زد ، که الحمدلله چیزی نشد.
اون روزها ، مدرسه هم امکانات خاصی نداشت، بخشهایی از خود مدرسه هم خاکی بود،دو تا تیر دروازه و دوتا پایه بسکتبال!!!با توپ پلاستیکی.بعدها دور زمین رو هم خط کشیدند.البته آروم آروم تکمیل میشد. یادمه هر وقت آقای عطاری ، آقای حاج کاظمی –خیر مدرسه ساز و حامی مالی مدرسه نمونه- رو دعوت می کردند  و باهم توی مدرسه قدم می زدند بعدش ، تغییرات خوبی رخ می داد!!
4.    آیا شما در دوره تحصیل در دبیرستان فعالیتهای فوق برنامه اعم از فرهنگی ، مذهبی یا ورزشی داشته اید؟ اگر جواب مثبت است ، درباره فعالیتهای خود بگویید. چنانچه عکس  از آن فعالیتها هست  در پایان مصاحبه برای دوستان به اشتراک بگذارید.

من معمولا فقط توی مسابقات قرآن شرکت میکردم، در سالهای سوم وچهارم هم نفر اول استان مرکزی شدم و به مسابقات کشوری اعزام شدم.
بعد از تحصیل با جمعی از دوستان از جمله آقای بابک افقهی ،دوست عزیزم، با تشویق آقای مقامی ؛سعی کردیم انجمن دانش آموختگان مدرسه رو راه اندازی کنیم که خیلی پا نگرفت.یادمه که یه افتتاحیه هم براش گذاشتیم، در حد تیم ملی!!!استاندار وقت- جناب آقای دانش منفرد – رو دعوت کردیم، بعضی مدیران کارخانه ها و دانشگاهها ، و با پیام صوتی دکتر حداد عادل شروع کردیم،آقای طاهری معلم قرآن و پرورشی مجری بودند و آقای مقامی هم حضور فعال داشتند، بعد هم اتاق انجمن افتتاح شد. استاندار، اون روز 100 هزار تومان هدیه داد که با اون پول دفتر انجمن رو تجهیز کردیم.

5.    در مورد درسها و نحوه درس دادن معلم ها ، آیا درسها سخت بود؟ نحوه درس دادن معلم ها چطور بود؟ آیا شما به راحتی از پس درسها بر آمدید؟ آیا روش یا جای خاصی برای درس خواندن داشتید؟

هر وقت همت می کردم، خوب درس می خوندم،خب معلمها به شیوه خودشون درس می دادند.من خیلی سر کلاس گوش نمی دادم.بیشتر به درس خوندن توی کتابخانه متکی بودم.گاهی شلوغی هم می کردم. سال دوم من بهترین سال تحصیلی من بود و شاید سال اول سخت ترین سالم.

6.    معمولا دوران نوجوانی و جوانی را خاطرات و شیطنتهای  آن خوش جلوه می کند ، آیا شما از دوره دبیرستان خاطراتی دارید که با خواندن آن برای لحظاتی خنده را بر لب خوانندگان این مصاحبه بیاورد.

یادمه یه بار کفشم رو سرکلاس درآورده بودم.یکی از بچه ها از پشت کفشم رو شوت کرد و رفت وسط کلاس، معلممون آقای براتی بود؛ایشون هم شوخی شوخی کفشم رو از پنجره طبقه دوم انداخت پایین توی حیاط، فکر می کنم آقای سلیمی یا آقای کاظمی زحمت کشید و آوردش!

7.    لطفاً  چند نفر از دوستان صمیمی خود در دبیرستان را نام ببرید.

آقای محمدباقر سلیمی،آقای رضا احمدی، آقای احمدرضا کاظمی، محمود رضا سهرابی ، وعباس کوزری، کاوه جعفرآبادی ، علیرضا توفیقی ...اینها معمولا به خاطر جثه بزرگشون هم توی تمام سالها کنار هم ،ردیفهای آخر کلاس می نشستیم.برای همین خیلی با هم دوست بودیم.بعضی دیگر از دوستان هم بودند که با هم ، همرکاب بودیم، یعنی مسیر برگشت رو تا جایی که مشترک بود با هم بر می گشتیم.مثلا آقای ابوالفضل مرادی وآقای محمود تیموری...
البته باید به نقش خوب آقای علیرضا صابری انصاری هم که همیشه مشوق و راهنمای من بود ، اشاره کنم، ما با ایشون همسایه بودیم و خیلی از مسایل درسی رو از ایشون کمک می گرفتم.

8.    به دوره پایان تحصیل در دبیرستان و فارغ التحصیلی  میرسیم ، آیا شما بلافاصله بعد از اخذ دیپلم در دانشگاه قبول شدید؟ لطفاً کلیاتی از تحصیلات عالیه خود بیان کنید ،  کدام دانشگاه یا دانشگاه ها ، و تا چه مقطعی ؟ چنانچه پروژه ملی یا خاص و یا مقالات ISI  ارایه داده اید آنها را نام ببرید و توضیح مختصری درباره آنها برای خوانندگان بیان کنید.

سال 73که دیپلم گرفتم، رتبه م شد 2432، ترجیح دادم یکسال دیگه بخونم، که الحمدلله نتیجه ش شد رتبه 360.ادبیات فارسی بالاترین نمره من بود ، که حاصل زحمات مرحوم مقامی بود.بعد دانشگاه علم وصنعت قبول شدم،رشته صنایع ، برنامه ریزی و تحلیل سیستمها.ادامه هم دادم ، در رشته MBAدانشگاه علم وصنعت، و رشته مدیریت ITدر سازمان مدیریت صنعتی، هر دو کارشناسی ارشد.تعدادی مقاله هم دارم ، البته نه ISI

9.    جناب شریفی از شغل یا مشاغلی که داشته اید بگویید، آیا کار کردن برای تان لذت بخش بوده است؟

من در دوران تحصیلم –از بیست سالگی- حدود دوسال کار آموزشی در دبیرستان فرهنگ تهران کردم و بعد وارد کارهای دولتی شدم.نسبتا کارم رو زود شروع کردم.جاهای مختلفی هم کار کرده ام که در سایتم رزومه کاری من نوشته شده است.بله ، معمولا کارم رو با علاقه انجام میدم .گاهی اوقات هم شده که احساس خستگی و خمودی می کنم و تصمیم گرفتم که تغییرش بدهم.

10.    با توجه به مشاغلی که داشتید ،  لطفاً احساستون را در مورد خدمت به مردم بفرمایید، و سوال دیگر آیا برای شهر خود اراک کاری کرده اید یا برنامه ای برای خدمت به شهر خود دارید؟ چنانچه توصیه ای هست برای دوستان بفرمایید.
بنده در سازمان صدا و سیما، چند دوره در شهرداری تهران، سازمان منطقه آزاد کیش و صندوق توسعه ملی و گروه سایپا کار کردم والان هم در شهرداری تهران هستم.

البته خیلی دوست دارم که برای اراک به صورت اختصاصی کار کنم، اما واقعا احساس می کنم همدلی لازم نیست.دوستان خیلی خوبی در تهران وسایر شهرها  هستند که از اراک فارغ التحصیل شده اند، اما در غربت بیشتر مورد اعتماد هستند . که خودتون نمونه های زیادی رو شاید بشناسید.

11.    اگر تقدیر نامه ای به مناسبتهای مختلف دارید ، با بیان مناسبت و نام سازمان در صورت امکان تصاویر آن تقدیر نامه ها را به اشتراک بگذارید.

بله ، تقدیر نامه زیاد دارم، شاید به تناسب کارهایم بوده است. بخشی از اونها رو روی سایت شخصی ام قرار داده ام.

12.     آیا ازدواج کرده اید؟ آیا فرزندی هم دارید؟ اگر مقدور هست نام و سن فرزند یا فرزندان تان  را ذکر نمایید.

بله، قریب به 17 ساله که ازدواج کرده ام. داماد آقای دکتر رشیدی چشم پزشک هستم.الان یک پسر 13 ساله و یک دختر 3 ساله دارم ایمان پسرم هست و مبینا دخترم

13.    در پایان این مصاحبه از شما خواهشمندم به عنوان یکی از بزرگان و پیشکسوتان  این جمع  صحبت یا اندرزی دارید برای استفاده دوستان بفرمایید.

به قول سعدی:
شخصم به چشم عالمیان خوب منظر است
وز خبث باطنم سر خجلت فتاده پیش
جناب شریفی از وقتی که برای این مصاحبه گذاشتید کمال تشکر را داریم.
از شما و همه دوستان که حوصله کردند بسیار ممنونم، ازینکه احساس اتلاف وقت می کنید حسابی شرمنده ام!!!،امیدوارم این گردونه به همت جناب آقای خلیلی و سایر دوستان، بگرده و ازخاطرات و تجربیات و  ظرفیت همه دوستان مطلع بشویم . یک وب سایت شخصی هم دارم به آدرس ehsansharifi.ir
یک مقدار بیشتر توی سایت می تونید از احوالات بنده مطلع بشوید
ارادتمند همه دوستان

مصاحبه کننده:آقای سید محمدصادق خلیلی
زمان مصاحبه:پاییز 1394


عکسها

 

روز افتتاح رسمي ساختمان مدرسه،آقاي خليلي، آقاي نعيمي و آقاي حميدي نسب سمت راست

 

 




  • بازگشت به دبیرستان

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

وب سایت

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.