دات نت نیوک

گاهی اوقات، به مطلبی بر می خورم که دوست دارم دوستانم هم آن را بدانند،ویا آنکه از دوستی ایمیلی دریافت می کنم

که محتوای ارزشمندی دارد؛ممکن است کلامی ویا شعری ویا دست نوشته ای از فرهیخته ای به دستم برسد

که ارزش بالایی داشته باشد،با خود گفتم که همه آنها را به "جویبار"بسپارم،شاید

شما هم در مسیر این جویبار قرار داشتید ...تا از آن لذت ببرید

جویبار
  • جزییات مطلب
  • تصاویر پیوست
  • ارسال نظر

مورچه

مورچه



        مورچه هر روز صبح زود سر کار می رفت و بلافاصله کارش را شروع می کرد
        با خوشحالی به میزان زیادی تولید می کرد

        رئیسش که یک شیر بود ،
        ازاینکه می دید مورچه می تواند بدون سرپرستی بدین گونه کار کند، بسیار متعجب بود

        بنابر این بدین منظور سوسکی را که تجربه بسیار بالایی در سرپرستی داشت
        و به نوشتن گزارشات عالی شهره بود، استخدام کرد
        اولین تصمیم سوسک راه اندازی دستگاه ثبت ساعت ورود و خروج بود
        او همچنین برای نوشتن و تایپ گزارشاتش به کمک یک منشی نیاز داشت
        عنکبوتی هم مدیریت بایگانی و تماسهای تلفنی را بر عهده گرفت

        شیر از گزارشات سوسک لذت می برد و از او خواست که نمودارهایی که نرخ تولید
        را توصیف می کند تهیه نموده که با آن بشود روندها را تجزیه تحلیل کند
        او می توانست از این نمودارها در گزارشاتی که به هیات مدیره می داد استفاده کند
        بنابراین سوسک مجبور شد که کامپیوتر جدیدی به همراه یک دستگاه پرینت لیزری بخرد
        او از یک مگس برای مدیریت واحد تکنولوژی اطلاعات استفاده کرد

        مورچه که زمانی بسیار بهره ور و راحت بود،
        از این حذ افراطی کاغذ بازی و جلساتی که بیشترین وقتش را هدر می داد متنفر بود

        شیر به این نتیجه رسید که زمان آن فرا رسیده که شخصی را به عنوان مسئول واحدی
        که مورچه در آن کار می کرد معرفی کند

        این سمت به جیر جیرک داده شد.
        اولین تصمیم او هم خرید یک فرش و نیز یک صندلی ارگونومیک برای دفترش بود

        این مسئول جدید یعنی جیر جیرک هم به یک عدد کامپیوتر و یک دستیار شخصی
        که از واحد قبلی اش آورده بود، به منظور کمک به برنامه بهینه سازی استراتژیک
        کنترل کارها و بودجه نیاز پیدا کرد

        اکنون واحدی که مورچه در آن کار می کرد
        به مکان غمگینی تبدیل شده بود که دیگر هیچ کسی در آن جا نمی خندید و همه ناراحت بودند

        در این زمان بود که جیر جیرک، رئیس یعنی شیر را متقاعد کرد که نیاز مبرم
        به شروع یک مطالعه سنجش شرایط محیطی وجود دارد
        با مرور هزینه هایی که برای اداره واحد مورچه می شد،
        شیر فهمید که بهره وری بسیار کمتر از گذشته شده است

        بنابر این او جغد که مشاوری شناخته شده و معتبر بود را برای ممیزی و پیشنهاد
        راه حل اصلاحی استخدام نمود
        جغد سه ماه را در آن واحد گذراند و با یک گزارش حجیم چند جلدی باز آمد،
        نتیجه نهایی این بود: تعداد کارکنان زیاد است

        حدس می زنید اولین کسی که شیر اخراج کرد چه کسی بود؟

        مسلماً مورچه؛ چون او عدم انگیزه اش را نشان داده و نگرش منفی داشت

Article Rating

  • مورچه

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

وب سایت

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.