اسکات پیترسون خبرنگار و عکاس آمریکایی که از دهه 1990 تا کنون بیش از 30 بار به ایران سفر کرده پس از آخرین سفر خود به کشورمان در یک گزارش توصیفی با عنوان «7 روز در ایران» از تجربیات جدید خود از جامعه ایرانی، تحولات سیاسی بعد از انتخاب دکتر روحانی، توافق ژنو و... نوشته است.
گزارش این خبرنگار و عکاس آمریکایی امروز دوشنبه (15 دسامبر) در پایگاه خبری کریستین ساینس مانیتور منتشر شده است.
به گزارش شبکه ایران، وی مشاهدات خود را از بدو ورود به کشورمان و در فرودگاه اینگونه شرح می دهد: مسافران ایرانی به سمت دایره مهاجرت می روند پاسپورت آنها توسط افسران جوانی که یونیفورم های سبز به تن دارند مهر می خورد. صف مسافران خارجی کوتاه تر است و من تنها آمریکایی هستم که در صف انتظار برای ورود به ایران ایستاده ام. باوجود چند دهه دشمنی که بین ایران و آمریکا بوده شاید ایران بیشترین جمعیت "آمریکایی دوست" خاورمیانه را داشته باشد و این مساله در برخورد افسران فرودگاه که به آرامی دست مرا فشردند و خوشامد گفتند کاملا آشکار است.
وقتی چشمم به اتاق انگشت نگاری می خورد از افسر جوان می پرسم آیا هنوز هم انگشت نگاری از شهروندان آمریکایی در واکنش به عمل مشابه آمریکا با مسافران ایرانی مرسوم است که افسر با لبخندی بر لب می گوید: انگشت نگاری لازم نیست و من با شگفتی از وی سپاسگزاری می کنم اما بلافاصله مافوقش حرف او را رد می کند و با عذرخواهی از من مرا به اتاقک دیگری هدایت می کند ومی گوید: «خیلی خیلی ببخشید تنها یک دقیقه زمان می برد.»
با یک اسکنر دیجیتال از من انگشت نگاری می کند و من آخرین نفری هستم که فرودگاه را ترک می کنم. طولانی شدن روند عبورم از سالن فرودگاه باعث می شود که ماموران گمرک به من لطف کرده و چمدانم را از دستگاه ایکس ری رد نکنند.
ایران، کشوری غنی از تمام اشکال فرهنگ و هنر
بیرون فرودگاه از میان تاکسی های زرد جدید یکی را که راننده جوان آراسته ای دارد انتخاب می کنم. امیر، راننده تاکسی چمدان های مرا داخل ماشین جا می دهد. او متأهل است و یک دختر 5 ساله دارد اما شرایط اقتصادی سخت که حاصل تحریم هاست تامین مخارج زندگی را برای او دشوار کرده است.
امیر می گوید از بعد از انتخابات 2009 تصمیم گرفته بود که در انتخابات شرکت نکند و شرکت هم نکرد اما از رئیس جمهوری «روحانی» و روشی که برای هدایت کشور انتخاب کرده بویژه بهبود روابط با دنیای بیرون و تسهیل تحریم ها خرسند است.
امیر می گوید: «من خواننده ام و این کاری است که دوست دارم.» به آیینه نگاه می کند تا عکس العمل مرا ببیند. تحت تاثیر قرار می گیرم اما متعجب نمی شوم چون ایران کشوری است که تمام اشکال فرهنگ از نقاشی گرفته تا سینما در آن دیده می شود هر چند محدودیت های دولتی هم برای برخی هنرها وجود داشته باشد.
امیر می گوید قبل از اینکه ازدواج کند در یک گروه موسیقی سنتی بوده و وقت آزادش را به این کار اختصاص می داده است. او در ساعت 5:30 صبح برای من شعری از سعدی، یکی از شاعران باستانی ایران می خواند و معنای شعر را هم برایم تفسیر می کند. امیر می گوید شعر گفت و گوی بنده با خداست و شاعر در این شعر توضیح می دهد که ما در مقابل خدا چقدر کوچک و چقدر نیازمندیم.
ظریف، الویس دیپلماسی ایران
برای یک خبرنگار که می خواهد وارد دانشگاه تهران شود گرفتن نامه از مقامات یا تائید مقامات راهنما و یا عبور کردن از میان نگهبانان ورودی دانشگاه ضروری است. جمعیت زیادی برای شنیدن سخنرانی محمدجواد ظریف وزیر خارجه ایران به دانشگاه تهران آمده اند.
ظریف به منزله «ستاره راک» است که جمعیت می خواهند او را ببینند. او الویس جدید دیپلماسی ایران است. عجیب است که ظریف تحصیلکرده در دانشگاه آمریکا قهرمان دانشجویانی باشد که در زمان نمایندگی وی در سازمان ملل نوجوانانی بیش نبودند. ظریفی که در دوران ریاست جمهوری محمود احمدی نژاد در سکوت سیاسی به سر می برد.
اما امروز ظریف رئیس دستگاه دیپلماسی رئیس جمهوری است که پس از انتخابش در سراسر ایران جشن های خیابانی برپاشد. او کسی است که در سه دور مذاکره و در ماراتنی نفسگیر طلسم یک دهه بن بست در مذاکرات هسته ای را شکست و به توافق هسته ای موقت با جهان دست یافت.
برای برخی تندروها این توافق خوشایند نیست اما اکثریت دانشجویانی که در تلاش برای ورود به سالن سخنرانی ظریف هستند معتقدند که ظریف این توافق را بسیار به موقع امضا کرد و جلوی یک فاجعه را گرفت.
ظریف سخنرانی خود را با چند لطیفه درباره جمعیت هوادارانش که برای ورود به سالن در تکاپو بودند، آغاز می کند.
سخنرانی ظریف دو ساعت طول می کشد و الویس دیپلماسی ایران ساختمان دانشگاه تهران را ترک می کند.
یکی از ماموران امنیتی دانشگاه تهران به خاطر اینکه در ازدحام جمعیت ما را هل داده از ما عذرخواهی می کند و ما هم ساختمان دانشگاه را ترک می کنیم.
بهشت زهرا، آرامگاه بزرگترین ایثارگران انقلاب ایران و مکتب مقاومت
در ارتفاعات شمال تهران برف صبحگاهی شدیدتر است اما به سمت پایین شهر که می آیی برف ها به باران تبدیل شده و در حومه جنوبی تهران به بزرگترین قبرستان ایران، بهشت زهرا می رسی.
در این قبرستان هزاران شهید جنگ ایران و عراق (دهه 1980) آرمیده اند. اینجا زیارتگاهی برای خانواده هایی است که برای دیدن رفتگان خود می آیند. اینجا جایی برای ابراز عشق به کسانی است که بیشترین ایثار را در راه انقلاب ایران و مکتب مقاومت کرده اند.
ساختمان 90 ساله دیپلماسی ایران
دفاتر وزارت امور خارجه ایران در ساختمان قدیمی 90 ساله ای قرار گرفته که نمای آجری با سردرهای کاشی کاری، بالکن های مدل روسی و شیرهای سنگی دارد. این ساختمان یادآور آثار باستانی و پیروزی های گذشته ایران است.
اینجا جایی است که دیپلمات های ارشد ایران برای رساندن جایگاه ایران به «ابرقدرت منطقه ای» بی وقفه بحث می کنند. روحانی یک دهه پیش در این ساختمان لقب «شیخ دیپلمات» را گرفت و پس از انتخابات هم اعلام کرد که نتیجه شگفت انگیز انتخابات به معنای پیروزی میانه روی است نه تندروی. او وعده داد که روابط ایران را با جهان ترمیم کند. روحانی گفت: «رای مردم فرصتی را به وجود آورده که کشورهای دیگر باید از آن استفاده کنند.»
این حرف ها شاید تیتر روزنامه ها را پر کند اما کار اصلی که تحقق این رویاست در ساختمان آجری وزارت خارجه ایران انجام می شود.
در یکی از این اتاق ها مجید روانچی معاون اروپا و آمریکای وزیر امور خارجه ایران نشسته است. آقای روانچی لباس دیپلمات های ایرانی را بر تن کرده، پیراهن سفید بدون یقه ای که دکمه هایش تا بالا بسته شده، بدون کراوات و روی آن یک کت تیره رنگ با دوخت و برشی عالی.
مدت طولانی حضور او در دستگاه دیپلماسی ایران لقب «گنجینه اسرار» را برایش به ارمغان آورده است.
آقای روانچی که به انگلیسی مسلط است چای وقند و پسته هایی را که در یک ظرف شیشه ای ریخته اند به سبک ایرانی ها تعارفم می کند. او می گوید: استراتژی ما این است که «انرژی خود را صرف تداوم تنش ها نکنیم.»
روانچی به خوبی آگاه است که چطور چند دهه بی اعتمادی بین ایران و آمریکا مانع درک متقابل طرفین می شود. او خوب می داند که تمایل ایران برای توسعه روابط خود با کشورهای منطقه چگونه اسرائیل و عربستان سعودی، دو متحد نزدیک آمریکا در خاورمیانه را نگران کرده است.
پای صحبت کارگردان فیلم های تبلیغاتی روحانی
حسین دهباشی نیمی جیمز کارویل و نیمی مارتین اسکورسز است. او با استفاده از تصاویر ویدئویی مفاهیم سیاسی را به مردم منتقل می کند. آخرین اثر او درباره بخش هایی از جامعه ایرانی است.
آقای دهباشی کارگردان «نو سفر» است این اثر یک مستند سیاسی است که 100 روز اول کاری روحانی را به تصویر می کشد. این فیلم کوتاه سیاه و سفید از نظر تکنیکی به فیلم «بله ما می توانیم» اوباما شباهت دارد اما از این نظر که مرزهای قابل قبول فیلمسازی ایران را شکسته، به نقطه عطف فرهنگی برای ایران تبدیل شده است. این ویدئو میزان بالای انتقادپذیری رییس جمهور ی جدید ایران را نشان می دهد که وب سایت شخصی خود را راه اندازی کرده و در 48 ساعت اول نیم میلیون بازدید کننده داشته است.
این فیلم باعث شد که تندروهای داخلی خشمگین شده و روحانی و فیلمسازش را به زیاده روی متهم کنند و حتی گروهی از موتورسواران به خانه پدری دهباشی حمله کرده و با رنگ اتهاماتی را علیه او بر دیوار بنویسند.
یک شب برای مصاحبه با دهباشی قرار شام گذاشتم او با ماشین شاستی بلند خود آمده بود بلافاصله و با اشتیاق شروع به صحبت درباره فیلمش کرد و من شروع به نکته برداری کردم. رستوران داشت تعطیل می شد و ما صحبت خود را داخل اتومبیل در مسیر شلوغ بلوار کشاورز ادامه دادیم.
دهباشی می گفت: «من فقط به این دلیل که فیلمم مشهور شده خوشحال نیستم بلکه از داشتن رئیس جمهوری که قدرت هنر را درک می کند خرسندم.»
دهباشی قبلا هم دو فیلم تبلیغاتی برای روحانی ساخته اما فیلم سوم (نو سفر) را با هزینه خودش ساخته است.
ایران خودرو، همچنان بزرگترین کارخانه خودروسازی خاورمیانه و شمال آفریقا
آفتاب طلوع کرده، روز کاری آغاز شده و خودروها بلوار وسیع مرکز تعران را پر کرده اند. این جنب و جوش صبحگاهی تا حدی میزان آسیبی را که اقتصاد و واحد پول ایران از تحریم ها دیده مخفی می کند. تحریم ها رگ های اصلی اقتصاد ایران را نشانه گرفته اند و این رگ های اصلی صادرات نفت و بانک مرکزی ایران است.
ایرانی ها از تحریم ها گله مند و خواهان بهتر شدن اوضاع هستند. یک دوست ایرانی خطاب به من می گوید: «کشور تو مارا فقیر کرده است.»
صنعت خودروسازی ایران از تحریم ها آسیب جدی دیده است و تولید این صنعت به گفته آسوشیتدپرس در سال جاری 72 درصد کاهش یافته و 100 هزار نفر از افراد شاغل در این صنعت بیکار شده اند.
با این وجود باز هم ایران خودرو یکی از بزرگترین کارخانه های خودروسازی در خاورمیانه و شمال آفریقاست و ده ها هزار کارمند دارد. ایران خودور یک شهر است با خیابان های مختص به خود و حتی پلیس اختصاصی خود.
توافق ژنو در این بخش هم امیدواری هایی را به وجود آورده است. شرکت های اروپایی از همین حالا برای ورود به بازار خودرو ایران پس از رفع تحریم ها ابراز علاقمندی می کنند و شاید آمریکا هم در آینده ای نه چندان دور وارد این بازار شود.