دات نت نیوک
مقالات و یادداشتها
  • جزییات مطلب
  • تصاویر پیوست
  • ارسال نظر

یکشنبه 12بهمن 93- ترکیه(2)،تمدن یونان در مرزهای آناتولی

یکشنبه 12بهمن 93- ترکیه(2)،تمدن یونان در مرزهای آناتولی

در نزدیکی ازمیر چند نقطه تاریخی خیلی مهم قرار داره؛مریم آنا؛افسوس و...آقای دکتر حسن لی -زمانی که استانبول رو می گشتیم- در حین صحبتهاشون تاکید داشتند که،در سفر به ازمیر حتما اونجا ها رو ببینم.دفعه قبل که اومده بودم ترکیه، چون اهمیت اینها رو نمی دونستم ، تمایلی هم به بازدید از آنجا نداشتم ،کسی هم تاکید خاصی برای بازدید از اونها نداشت.

یک ماشین اجاره ای را هم دکتر حسن لی معرفی کردند ، و می گفتند که توی سفری که به ازمیر آمده بودند،با کمک این ماشین خیلی موثر تر گشته اند .قرار حرکت شد روز یکشنبه دوازدهم بهمن،ساعت 10صبح.هزینه این تور یک روزه را هم 150دلار توافق کردیم.(دلار 3450تومان)با این توجه که یکشنبه دو ویژگی داشت،اول اینکه روز تعطیل بود و برنامه دیگری در سفر نداشتیم ، دوم اینکه تنها روزی بود که هوا ابری و بارانی نبود.

باید حدود 70کیلومتر به سمت جنوب شرقی ازمیر می رفتیم،باد می وزید،آنچنان شدید که ماشین را با خودش حرکت می داد،در طول مسیر هم چند جایی درخت شکسته بود و در مسیر جاده افتاده بود.نظم خاصی در جمع آوری شاخه های شکسته بر قرار بود،نیروهای ژاندارمری در اطراف آن مستقر می شدند و راهدارها نسبت به انجام عملیات اقدام می کردند.

ابتدا به مریم آنا رفتیم،محل مقدسی که گفته می شود سالهای پایانی زندگانی حضرت مریم در این خانه سپری شده است،این خانه در دل کوه و جنگل قرار داشت ،قبل از ورود به جاده فرعی مریم آنا یک مجسمه بزرگ، زیبا  و محجوب از ایشان در کنار جاده دیده می شود.

 

 style=

به ورودی محوطه رسیدیم،هر نفر 10لیرترک،البته هم ورودی بود و هم پول پارکینگ.محوطه بزرگی بود

کم کم وارد که می شدیم به چندین زبان تاکید کرده بود که برای حفظ حرمت این مکان مقدس از پوشش مناسب استفاده شود،

 

 style=

 

بعد از گذار از یک پیاده رو سنگفرش به خانه مقدس ، که کلیسای مری هم خوانده می شود وارد شدیم،زیارت کنندگان احساس خوبی نسبت به این محل داشتند،چند نفری با بغض و اشک و آه عرض حاجت می کردند،عکس گرفتن در داخل مجموعه ممنوع بود ،البته خیلی ساده بود،تعداد زیادی هم شمع در کناری گذاشته بودندبرای نذر شمع،صندوقی هم در کنارآن.زنجیر پاپ بندکیکت شانزدهم هم در این اتاق بود،فضای معنوی خوبی احساس می شد.

 

 style=

 

از در دیگری خارج شدیم،تابلویی بودکه با خط ترکی عباراتی نوشته شده بود،مترجم که ترجمه کرد مفهوم آن احترام زیاد به حضرت مریم بود،

 

 style=

   

به مترجم گفتم چنین عباراتی در قرآن هم آمده است،کنجکاو شدیم متوجه شدیم که اتفاقا ترجمه متن قرآن است و آدرس سوره وآیه آن را ذیل متن نوشته بود:

 

Surah 3, Verse 42:

وَإِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاكِ وَطَهَّرَكِ وَاصْطَفَاكِ عَلَىٰ نِسَاءِ الْعَالَمِينَ

و (به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: «ای مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته؛ و بر تمام زنان جهان، برتری داده است.

Surah 3, Verse 43:

يَا مَرْيَمُ اقْنُتِي لِرَبِّكِ وَاسْجُدِي وَارْكَعِي مَعَ الرَّاكِعِينَ

ای مریم! (به شکرانه این نعمت) برای پروردگار خود، خضوع کن و سجده بجا آور! و با رکوع‌کنندگان، رکوع کن!

Surah 3, Verse 45:

إِذْ قَالَتِ الْمَلَائِكَةُ يَا مَرْيَمُ إِنَّ اللَّهَ يُبَشِّرُكِ بِكَلِمَةٍ مِّنْهُ اسْمُهُ الْمَسِيحُ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ وَجِيهًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمِنَ الْمُقَرَّبِينَ

(به یاد آورید) هنگامی را که فرشتگان گفتند: «ای مریم! خداوند تو را به کلمه‌ای [= وجود باعظمتی‌] از طرف خودش بشارت می‌دهد که نامش «مسیح، عیسی پسر مریم» است؛ در حالی که در این جهان و جهان دیگر، صاحب شخصیّت خواهد بود؛ و از مقرّبان (الهی) است.

 

در مسیر خروج ،هم دعا نامه ها و حاجت هایی را دیدم که به سبک ایرانی ها بر روی کاغذ و پارچه نوشته شده بود و به میله ای بسته بودند به امید گره گشایی.

 

 style=

 style=

 

بازدید جالبی بود،تصویر کلی فضای فیزیکی آن شبیه یک امامزاده در شمال کشور بود.

Ephesusافسس

 

 style=

 

بعد به افسس (ا و ف را با صدای کسره بخوانید) یا افسس رفتیم،فاصله مریم آنا تا افسس حدود 7کیلومتر است.

افسس ، شهری باستانی و یونانی 2500ساله است که به عنوان شهر بزرگ روم در سواحل غربی آسیای صغیر، در استان ازمیر ترکیه واقع شده است. افسس‌ طی قرون مختلف و با وجود چرخش‌های حکومتی فراوان از سلسله‌ پادشاهی‌های یونان، ایران، روم شرقی و عثمانی، باز هم به عنوان یکی از پر جنب و جوش‌ترین کلانشهرهای جهان باستان به حساب می‌آمد. در زمان سلطنت رومی‌ها، افسس دومین شهر بزرگ امپراتوری روم ‌بود و جمعیتی حدود 300 هزار نفر در قرن اول پس از میلاد داشت.

شهرت اصلی این شهر به دلیل داشتن معبد آرتمیس بود (که در سال 550 قبل از میلاد مسیح ساخته شد) و در واقع یکی از عجایب هفتگانه دنیای باستان به شمار می‌رود. متاسفانه این معبد در سال 401 پس از میلاد از سوی جان کریسزتوم تخریب شد و امروزه تنها چند ستون از معبد آن باقی مانده است، اما هنوز هم دیدنی‌های بسیاری وجود دارد که یادآور شکوه و جلال سابق این شهر است.

گفتنی است پس از آن حادثه، امپراتور کنستانتین اول اکثر بخشهای شهر را نوسازی و مکان‌های عمومی جدیدی را نیز بنا کرد. پس از آن، قسمتی از شهر دوباره با زلزله سال 614 پس از میلاد تخریب شد. این مکان یکی از شلوغ‌ترین بنادر برای عبور کالا از آسیا به یونان، ایتالیا و فراتر از آن بوده است، ولی اهمیت آن به عنوان مرکز تجاری و بازرگانی کاهش یافته و امروزه مانند بندری آرام در کنار رودخانه کایستر قرار گرفته است. خرابه‌های افسس یکی از مکان‌های مورد علاقه جهانی و از مراکز معروف جذب گردشگر است.

مکان‌های مهم افسس

افسس دارای بزرگ‌ترین کلکسیون معماری رومی در شرق مدیترانه است، اما تنها 15درصد از خرابه‌ها کاوش شده است. ولی همین مکان‌های کاوش شده اندک، یادآور شکوه و جلال اصلی شهر و نام‌های مرتبط با آن، خاطره زندگی سابق را بخوبی تداعی می‌کند.

سالن تئاتر بسیار معروفی با ظرفیتی حدود 25‌هزار‌نفر و طراحی به صورت 3 ردیف روی شیبی تند ساخته شده است و در محدوده پایین خیابان هاربر قرار دارد.

کتابخانه سلسیوس که نمای خارجی آن با دقت بسیار از تکه‌های اصلی بازسازی شده در سال 125 پس از میلاد ساخته شد و شامل 12هزار کتیبه است. سلسیوس مخارج ساخت این کتابخانه را از ثروت و دارایی‌های خود پرداخت کرد و جسد او نیز در تابوت سنگ‌آهکی در پای کتابخانه دفن شده است. بسیاری از مورخان ‌علت قرار گرفتن ساختمان در جهت شرقی را استفاده از نور صبحگاهی و نور طبیعی برای اتاق‌های مطالعه می‌دانند. 

 

 style=

 style=

ادئون هم یک سالن تئاتر مسقف و دارای 22 پله است که توسط ودیوس آنتونیوس و همسرش در حدود سال 150 بعد از میلاد ساخته شده است. اینجا مکانی کوچک برای اجرای تئاتر و کنسرت بوده و ظرفیتی حدود 1500 صندلی دارد. قسمت فوقانی سالن تئاتر با ستون‌های سنگ گرانیت قرمز تزئین شده و درهای ورودی نیز از 2 طرف‌ سالن وجود دارد.

معبد آرتمیس (‌یکی از 7 عجایب دنیا) در دهه 1870 میلادی در طول حفاری‌های باستان‌شناسی توسط موزه بریتانیا کاوش شد و بعضی قطعات زینتی و سایر یافته‌های کوچک به لندن و برخی دیگر به موزه باستان‌شناسی استانبول انتقال یافت‌.

معبد هادریان متعلق به دهه دوم میلادی است، ولی تعمیرات آن در قرن 4 صورت گرفت و از قطعات بازمانده بازسازی شد و نقش برجسته تعدادی از چهره‌های مهم از جمله امپراتور تئودوسیوس اول، همسر و پسر ارشدش در گچبری بالای معبد قرار دارند که امروزه در موزه باستان‌شناسی افسس به نمایش گذاشته شده است، تصویر این معبد در پشت اسکناس 20 لیره‌ای ترکیه وجود دارد.

معبد دومیتیان، یکی از بزرگ‌ترین معابد این شهر دارای ستون‌هایی با ابعاد 13‌× 8 متر ‌بوده است. این معبد و مجسمه‌های آن تنها بقایای نسل دومیتیان‌هاست.

در افسس 2 بازار برای تجارت و دیگری برای کسب و کار ساخته شده بودندکه بقایای آنها هنوز وجود دارد.معماری و شهرسازی افسوس شباهت زیادی با تخت جمشید دارد. معمولا اتوبوسهای گردشگری، گردشگران را در یک سمت شهرباستانی پیاده می کند و در انتهای دیگر آن سوار می کند،این مسیر حدود یک ساعت تا دو ساعت به صورت پیاده طول می کشد،گروههای متعدد گردشگران در حال بازدید بودند،باد هم با سرعت زیاد می وزید.چینی ها با نظم خاصی حضور داشتند ، از ویژگی چینی ها این بود که، بچه وجوان و تا پیرمردان و پیرزنانشان با هم بودند،بقیه گروهها معمولا در فاصله سنی مشابه حضور داشتند.

 style=

 style=

 style=

 style=

 style=

 style=

 style=

 style=

 style=

 style=

 style=

 style=

 

 

اصحاب کهف

 

 style=

 

بعد از افسوس، به محل منسوب به غار اصحاب کهف رفتیم ،مردانی که خدای بزرگ از آنها به عنوان "جوانمردان " یاد کرده است،و تعداد واقعی آنها را جز خدا و تعداد کمی از بندگان او نمی داند«قُل رَبّی اعلَمُ بِعِدَّتِهِم ما يَعلَمُهُم الّا قَليلٌ»، چهار نفر،پنج نفر ،شش نفر ویا هفت نفر.عظمت آنها را خدا در قرآن اینگونه توصیف کرده است:

Surah 18, Verse 10:

 

إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا

زمانی را به خاطر بیاور که آن جوانان به غار پناه بردند، و گفتند: «پروردگارا! ما را از سوی خودت رحمتی عطا کن، و راه نجاتی برای ما فراهم ساز!»

Surah 18, Verse 13:

 

نَّحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى

ما داستان آنان را بحق برای تو بازگو می‌کنیم؛ آنها جوانانی بودند که به پروردگارشان ایمان آوردند، و ما بر هدایتشان افزودیم.

Surah 18, Verse 16:

وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنشُرْ لَكُمْ رَبُّكُم مِّن رَّحْمَتِهِ وَيُهَيِّئْ لَكُم مِّنْ أَمْرِكُم مِّرْفَقًا

و (به آنها گفتیم:) هنگامی که از آنان و آنچه جز خدا می‌پرستند کناره‌گیری کردید، به غار پناه برید؛ که پروردگارتان (سایه) رحمتش را بر شما می‌گستراند؛ و در این امر، آرامشی برای شما فراهم می‌سازد!

 

Surah 18, Verse 17:

وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَاوَرُ عَن كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَت تَّقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِّنْهُ ذَٰلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ مَن يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُّرْشِدًا

و (اگر در آنجا بودی) خورشید را می‌دیدی که به هنگام طلوع، به سمت راست غارشان متمایل می‌گردد؛ و به هنگام غروب، به سمت چپ؛ و آنها در محل وسیعی از آن (غار) قرار داشتند؛ این از آیات خداست! هر کس را خدا هدایت کند، هدایت یافته واقعی اوست؛ و هر کس را گمراه نماید، هرگز ولیّ و راهنمایی برای او نخواهی یافت!

Surah 18, Verse 18:

وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَكَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا

و (اگر به آنها نگاه می‌کردی) می‌پنداشتی بیدارند؛ در حالی که در خواب فرو رفته بودند! و ما آنها را به سمت راست و چپ میگرداندیم (تا بدنشان سالم بماند). و سگ آنها دستهای خود را بر دهانه غار گشوده بود (و نگهبانی می‌کرد). اگر نگاهشان می‌کردی، از آنان می‌گریختی؛ و سر تا پای تو از ترس و وحشت پر می‌شد!

Surah 18, Verse 19:

وَكَذَٰلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءَلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُم بِوَرِقِكُمْ هَٰذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنظُرْ أَيُّهَا أَزْكَىٰ طَعَامًا فَلْيَأْتِكُم بِرِزْقٍ مِّنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا

این‌گونه آنها را (از خواب) برانگیختیم تا از یکدیگر سؤال کنند؛ یکی از آنها گفت: «چه مدّت خوابیدید؟!» گفتند: «یک روز، یا بخشی از یک روز!» (و چون نتوانستند مدّت خوابشان را دقیقاً بدانند) گفتند: «پروردگارتان از مدّت خوابتان آگاهتر است! اکنون یک نفر از خودتان را با این سکّه‌ای که دارید به شهر بفرستید، تا بنگرد کدام یک از آنها غذای پاکیزه‌تری دارند، و مقداری از آن برای روزی شما بیاورد. امّا باید دقّت کند، و هیچ کس را از وضع شما آگاه نسازد...

Surah 18, Verse 21:

وَكَذَٰلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِم بُنْيَانًا رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَىٰ أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِدًا

و اینچنین مردم را متوّجه حال آنها کردیم، تا بدانند که وعده خداوند (در مورد رستاخیز) حقّ است؛ و در پایان جهان و قیام قیامت شکّی نیست! در آن هنگام که میان خود درباره کار خویش نزاع داشتند، گروهی می‌گفتند: «بنایی بر آنان بسازید (تا برای همیشه از نظر پنهان شوند! و از آنها سخن نگویید که) پروردگارشان از وضع آنها آگاهتر است!» ولی آنها که از رازشان آگاهی یافتند (و آن را دلیلی بر رستاخیز دیدند) گفتند: «ما مسجدی در کنار (مدفن) آنها می‌سازیم (تا خاطره آنان فراموش نشود.)»

Surah 18, Verse 25:

وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَازْدَادُوا تِسْعًا

آنها در غارشان سیصد سال درنگ کردند، و نه سال (نیز) بر آن افزودند.

 البته بر اساس نظر باستان شناسان چند مکان ، احتمال دارد که غار اصحاب کهف باشد،اگرچه همگی تاکید دارند که عدم امکان تدقیق محل غار اصحاب کهف، در اصل داستان که اشاره ای مستقیم به معاد دارد اثری ندارد. در تفسیر المیزان، تفسیر نمونه و منابع مسیحیان،همین محل که در نزدیکی افسس واقع است، محلی در اردن نزدیک شهر امان، محلی در سوریه،محلی در فلسطین به عنوان غار اصحاب کهف شناسایی و مورد باستان شناسی قرار گرفته است،اکثر منابع فوق با توجه به جهت دهانه غار ، و نحوه تابش خورشید در آن وسایر ویژگیهای باستان شناسی احتمال بالاتر را به این محل داده  اند،ضمن آنکه آن جوانمردان که همگی از شاهزادگان بودند،از ستم امپراطور روم به این غار پناه آورده اند وشهر افسس هم شهری یونانی در تمدن روم آن روز بوده است. استاد عبدالکریم بی آزار شیرازی که محل تمدنهای پیشین که نام آنها در قرآن آمده است را تحقیق و تفحص نموده است در صفحه  352 کتاب  باستان‌شناسی و جغرافیای تاریخی قصص قران صحت این مکان را تایید کرده است.

در مورد پادشاه دوران اصحاب کهف اختلاف نظر است؛ امّا بيشتر مورخان پادشاه ظالمی را که اصحاب کهف از ستم وی به غار پناه برده‏ اند، را دقیانوس،یا دیکیانوس یا دکیوس، می دانند که در حدود سالهای 250میلادی می زیسته است. هنوز دولت ترکیه آن چنان که باید ، شرایط این مکان را برای بازدید گردشگران فراهم نکرده است.برای همین بدون شنیدن ویا خواندن توضیحات تاریخی این مکان،پس از بازدید کوتاهی به مسیر ادامه دادیم.

ترکها این مکان مقدس را Seven Sleeper (هفت خفته) می خوانند.

برای مطالعه بیشتر در خصوص اصحاب کهف مطالعه لینک زیر را پیشنهاد می کنم:

http://wikifeqh.ir/%D8%A7%D8%B5%D8%AD%D8%A7%D8%A8_%DA%A9%D9%87%D9%81

 

 style=

 style=

 style=

 style=

 

دهکده ماکت Maketkuy

در ادامه مسیر به یک نمایشگاه ماکت یا Maketkuy  رسیدیم.(kuyبه معنای "کوی" در زبان فارسی نزدیک است: محله،شهرک و...در خود شهر هم برخی محلات پسوند کوی داشتند)

ورودی آن 5 لیرترک بود،مشاغلی که اکنون کمتر مورد توجه هست را تصویر کرده بود، عمدتا هم یک یا دو جزءمتحرک داشتند

 

 style=

 style=

 style=

 style=

 style=

 style=

 style=

 style=

 style=

 style=

 style=

 style=

 style=

 

بخشی از ماکت کوی ، هم محوطه ای بود که به آداب و رسوم ترکها در کوچ نشینی، عروسی، عزا،و... با آدمکهای کوچکتر پرداخته بود،که تصویر برداری در این بخش ممنوع بود.

بالاخره به کوش آداسی نزدیک شدیم، آکوا پارک،یا همان پارک آبی آن دیده می شد،این پارک یکی از جاذبه های این شهر کوچک ساحلی است.کمی جلوتر در ورودی شهر، پشت ترافیک ماندیم، جشنواره مسابقه شترها بود،برای اینکه مسافرین این شهر ، حوصله شان سر نرود، ازین جشنواره ها و... که به دریا و سردی آب وهوا ارتباطی ندارد برگزار می کنند،

 style=

 style=

 

در شهر، حاشیه خیابان پارک کردیم،بلافاصله سر وکله پارکبان پیدا شد، الان که فصل کم رونق این شهر است دو ساعت را 5لیرترک محاسبه می کند ،تابستان دو برابر می شود.

 

 style=

همچنان باد می وزد،کشتی ها و قایقها کنار ساحل به خواب زمستانی رفته اند،شهر خیلی بی رمق هست،گویا شهر فقط تابستانها زنده است و در فصول سرد سال آن هم کرخت می شود،ساحل ماسه ای معروف کوش آداسی ، پذیرایی انگشت شماری از گردشگران بود که در حاشیه آن قدم می زدند.خیلی خلوت.

 style=

 

البته الان ظهر هست، شاید غروب و شب پر رونق تری پیش رو داشته باشد.

 

 style=

 style=

 

شهر کوش آداسی که به معنای جزیره پرندگان هست،به شهرهای توریستی شمال ایران شباهت دارد،شهری کوچک، که مملو از آپارتمان و هتل هست،و فصول پر رونق و کم رونق آن خیلی تفاوت دارد.

 style=

 style=

 style=

 

به دنبال محلی برای نماز می گشتم،به کمک راهنما، به کوچه پس کوچه های شهر راهنمایی شدم ،تا به مسجد برسم، حالا دیگر به زیر پوست شهر رسیدم،لایه ای که در دل آن طمطراق کوش آداسی، کاملا عقب افتاده بود.اینجا من را به یاد محله های قدیمی مولوی و هرندی تهران می انداخت،

 

 style=


به مسجد رسیدم.معماری وتمیزی مسجد با مساجد استانبول و ازمیر شباهت داشت،جدولی هم در ورودی مسجد بر روی تابلو نصب شده بود که برنامه زمانی سفر عمره و هزینه های سفر برای ماههای آتی بر روی آن نوشته شده بود.

 

 style=

 

مجموع اقامت در کوش آداسی کمتر از دو ساعت بود، نماز، ناهار و قدم زدن کنار ساحل و چند عکس و...بازگشت به ازمیر.

بازدید یک روزه ما به پایان رسید ، ساعت 19 به ازمیر رسیدیم.

 

 

 



1Article Rating

  • یکشنبه 12بهمن 93- ترکیه(2)،تمدن یونان در مرزهای آناتولی

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

وب سایت

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.