دات نت نیوک
مقالات و یادداشتها
  • جزییات مطلب
  • تصاویر پیوست
  • ارسال نظر

یکشنبه دهم اسفندماه 1393/ تجربه مدیریتی در شهربان

یکشنبه دهم اسفندماه 1393/ تجربه مدیریتی در شهربان

كار در شهرداري تهران،تجربه اي متفاوت است؛مخصوصا اگر شهربان باشي.شهرباني كه به قول علامه دهخدا،شهريار شهر است،نگه دارنده شهر و حريمي به وسعت دشت تهران. نه به تنهايي ، كه به واسطه كمك و همت و تلاش هزار نفر نيرويي كه بزرگي جثه ، يكي از اصلي ترين شاخصهاي انتخاب بوده است.شركتي كه همه ابزارش نيروي انساني ش هست؛خودروهاي پيكاپ كه به تجهيزات پليسي مجهزند و بيش از صد دستگاه موتور سيكلت تريل.
روزهاي اولي كه رفته بودم همه تعجب مي كردند.حق هم داشتند ،نه باتحصيلاتم كه عمدتا در فضاي برنامه ريزي و تحليل سيستم و ازين دست موضوعات بود،تناسب داشت،و نه به سوابق قبلي كاري ام كه بيشتر در حوزه هاي برنامه ريزي وفناوري اطلاعات و سياستگزاري و مشاوره بود،اما نمي دانم خودم چرا اينقدر با اين كار رابطه خوبي برقرار كردم.

روزهاي سخت و پر استرسي مي آمد و مي گذشت اما هر گاه در مسيري بين تنگنا و گشايش؛تلاطم و آرامش و گره خوردن يا گره گشودن درمانده مي شدم،دست خدا گره گشايي مي كرد و آرامش و گشايش هديه مي شد.

رفتم تا صد روز بمانم،چون همه چيز آبستن تغييرات و تحولات بسيار بود از شوراي شهر تهران،تا شهردار تهران و معاونت شهرسازي و...حتي تصميم جدي فرادست به انحلال شركت.و فكر مي كردم "بيرون كشيد بايد ازين ورطه رخت خويش".اما نمي دانم چرا بيشتر شد. حدود ششصد روز!

جالب است كه در اين فاصله يكبار توديع برايم برگزار شد(گزارش تصويري مراسم توديع مديرعامل شهربان،اول ارديبهشت ٩٣را در سايت شركت ملاحظه نماييد) ،دو جلسه توديع ديگر هم دعوتنامه ش رفت و ابطال شد؛حتي از مرداد ماه هم كه به حكم شهردار تهران به معاونت توسعه منابع انساني رفتم،نشانه هايي بود كه بايد شركت را به ديگري واگذار مي كردم،اما همه اينها ، عاملي نبودند كه اين امر محقق شود و همچنان بودم.مكرر حديث شريف عرفت الله بفسخ العزائم و نقض الهمم * از خاطرم مي گذشت.

اگر چه تجربه اين دوره،در كنار تجارب ارزشمند مديريت كه در كشور اندوخته ميشود،ناديدني ست اما در طول اين دوره تاكيد مستمر اساتيدم در گوشم بود كه مي گفتند هر دستاورد مديريت،اگرچه كم ارزش باشد بايد نگاشته شود،تا موفقيتها و ناكامي ها در خاطر انسان و سازمان بماند.مديران بعدي هم بايد ابتدا به حافظه سازمان رجوع كنند و بعد ،نقشه راه مديريتي خود را در چارچوب اسناد بالادستي طراحي كنند.

روز شنبه نهم اسفند ماه ، آخرين روز كاري ام در شهربان بود. حالا فرصتي پيش آمده كه برگ آخر  دفتر  اين تجربه كاري را ورق بزنم و با سپاس به درگاه خداي بزرگ،به جمع بندي يادداشتها و انتشار آنها بر روي سايت شخصي ام اقدام نمايم.

شايد برايتان جالب باشد،كه از وضع آن روز و امروز شركت مطلع بشويد .پيشنهاد مي كنم من رو همراهي كنيد و يادداشتهايي كه به تدريج در حال جمع بنديست بخوانيد و خوشحال كننده تر است اگر نقد و نظر شما را داشته باشم.
لينك زير دسترسي تان ،به يادداشت اول را فراهم مي كند،قسمت دوم و سوم هم بارگزاري و قابل بهره برداريست.

احسان شريفي

لينك يادداشت:
http://ehsansharifi.ir/نوشته-ها/مدیریت-نوشته-ها/articleType/ArticleView/articleId/877


نهج البلاغه شريف؛حكمتها:خداي را با در هم شكستن اراده هاي استوار شناختم.

2Article Rating

  • یکشنبه دهم اسفندماه 1393/ تجربه مدیریتی در شهربان

ارسال نظر جدید

نام

ایمیل

وب سایت

تصویر امنیتی
کد امنیتی را وارد نمایید:

در حال حاضر هیچ نظری ثبت نشده است. شما می توانید اولین نفری باشید که نظر می دهید.