دوشنبه 22 مهرماه 92/ عجب رسمیه،رسم زمونه
اول: زماني كه مراسم توديع ومعارفه استاندار مركزي برگزار ميشد، نكته اي كه برایم جلب توجه ميكرد، اين بود كه زمان اعطاء حكم استاندار جدید (آقای مقیمی) ، حضار پيوسته او را تشويق كردند و برايش چند دقیقه ای كف زدند، اما، لحظاتی بعد، اعطاي لوح سپاس به( آقاي شعباني فرد )استاندار سابق در سكوت برگزار شد. حتي از يك گوشه سالن هم صداي كف مرتب ونامرتب شنيده نشد. اگرچه قدري از اين رفتار مورد انتظار بود اما چرايي اين رفتار هنوز برايم جاي سوال است. اخلاق و مروت و وجدان حكم ميكند، کسی که چند سالي زحمت كشيده و اين مسوليت را به دوش داشته، سپاس گفت وتشويق كرد، نه استاندار جدید.البته ذکر این نکته ضروری است که من برای تبریک به آقای مهندس مقیمی که از چهر های خوش نام اجرایی کشور می باشد در مراسم شرکت کرده بودم ،اما در چند سال گذشته شاهد خدمات و زحمات آقای شعبانی فرد هم بودم و حضورا به ایشان خدا قوت گفتم .
دوم: چند روز پيش يكي از دوستانم كه در دولتهای نهم ودهم مسوليتي كشوري داشت و يكسال قبل بركنار شد، ميگفت پس از پايان دولت به يكي از وزرا زنگ زدم، تا او را خداقوتي بگويم. آن وزير ديروز و استاد دانشگاه امروز آنچنان از نامرديهاي نزديكانش و نامراديهاي روزگار، پس از وزارت گلایه داشت كه به شكوه سخن ميگفت. به اوگفتم ناراحت نشو، بايد می دانستی كه هر روز، كارمندان؛ سراغ آقاي وزير را ميگرفتند نه شما را. هنوز هم احوال آقای وزیر پرسیده می شود !!
سوم: يكي از استانداران با سابقه كشور هم كه تجربه ٤ دوره استانداري داشتند، روزي ميگفت استاندار با همه برو و بیایش و همه احترام و شانی که برایش قایل هستند ، از همان روزي كه از مسوليت جابجا ميشود، گویی كه چراغي سوخته وخاموش شده وهيچكس سراغي از آن مدير ارشد ديروز نميگيرد!
چهارم: در وزارت امور خارجه رسمي هست كه هرگاه ماموريت يك سفير و ديپلمات ارشد تمام ميشود و به كشور باز ميگردد، عموما بايد مدتي را در معاونت آموزش وپژوهش وزارتخانه كه مجموعه اي بزرگ ومصفا در نياوران است، خاطرات و رخدادهای مهم دوره ماموريت را بنويسد، پس از آن به سمت ديگر در داخل منصوب و يا به كشور ديگري اعزام شوند، اما گاهي اوقات اين دوره آنقدر طولاني مي شود و تعداد سفراي در انتظار آنقدر زياد است كه نام آنجا را گذاشتهاند: بايگاني راكد سفرا!
غرضم از ذكر اين چند مثال آن بود که جاي خالي اخلاق را يادآوري كنم. ضمنا، اين همه شعار حفظ سرمايه هاي انساني كه ميدهيم، چه؟ مگر اين مديران ارشد سرمايه هاي ما نيستند؟
از اين دست مثالها باكمال تاسف زيادند و شما هم حتمن مثالهاي متعددي از اين دست داريد.
نمي دانم چرا مقامات عالي اجرايي كشور براي اين مهم كاري نمي كنند، كه روزي دير يا زود اين بي اعتنايي هاي رنج آور دامن خودشان را خواهد گرفت؟